اگر داری راه میری بایست و اگر ایستادی بشین و اگر نشستی قشنگ یه بالش بزار زیر سرت و با دقت بخون چون نویسنده قصد داره یه راز خیلی مهم زندگی رو بهت بگه :)

حقیقت اینه که در جستجوی آرامش و رسیدن به اون چیزی که فکر می کنی قراره بهت آرامش بده دو احتمال وجود داره، یا از قبل بهت داده شده یا خیر.

در حالت اول چون بدون زحمت بهت داده شده پس احتمال خیلی زیاد قدرش رو نمی دونی و به دنبال آرامش همه عمر به دنبال یک "نه اینهایی که دارم" می گردی و اینطوری همیشه ناآرامی.

در حالت دوم هم باید برای رسیدن به چیزی که می خوای خیلی بجنگی، اونقدری که ریقت بزنه بیرون و اگر امیدت رو از دست ندی در این مسیر، و همش پشت سر هم انتخاب های درستی داشته باشی این احتمال وجود داره که آخر کار چیزی که می خوای رو بدست بیاری. ولی خب چون در این حالت احتمال اینکه دقیقا بدونی چیزی که میخوای چی هست و کجا قراره پیداش کنی خیلی کمه پس نتیجه این میشه که همه عمر ناآرامی در جستجوی آرامشی که نمی دانی کجاست !

اما رازی که می خوام بگم اینه که در حقیقت هیچ چیزی در این دنیا نیست که بهت آرامش بده، اصلا چنین نقطه ای تعریف نشده هست؛ تنها آرامش واقعی حرکت به سمت خدا هست و اون یک نقطه نیست، یک مسیره که باید تا مرگ ادامه اش بدی.

خلاصه اینکه «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ»