این کار در شرکت جدید باعث شده یکی از علایقم رو به خودم بشناسونه.
واقعا دوست ندارم کسی آقا بالا سرم باشه. خیلی فرقه که واسه خودت کار کنی یا واسه یک نفر دیگه.
الان خیلی دلم می خواد می تونستم خودم واسه خودم کار کنم.
به امید آن روز...
این کار در شرکت جدید باعث شده یکی از علایقم رو به خودم بشناسونه.
واقعا دوست ندارم کسی آقا بالا سرم باشه. خیلی فرقه که واسه خودت کار کنی یا واسه یک نفر دیگه.
الان خیلی دلم می خواد می تونستم خودم واسه خودم کار کنم.
به امید آن روز...
زیباترین نوحه ای که همیشه با شنیدنش حالم عوض میشه.
"نماز عشق" از محمود کریمی...با اینکه قدیمی هست اما هم شعر و هم نوحه خوانی بسیار زیباست
نماز عشق را خواندم به پشت درب این خانه
ولی من سجده ی خودرا میان کوچه هاکردم
چنان آثار سیلی بررخ زردم به جامانده
که حتی روی خود مخفی زچشم مرتضی کردم
(دانلود در ادامه مطلب...)
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ»
یک تعریف شخصی از سختی و رنج.
سختی، یعنی بعضی وقتا مورد قضاوت اشتباه قرار بگیری، شاید به حق، شاید ناحق.
سختی، یعنی بعضی وقتا تحقیر بشی، به شکل کاملا ناجوانمردانه.
سختی، یعنی بعضی وقتا خسته بشی و نتونی استراحت کنی، حتی برای چند لحظه.
سختی، یعنی مظلوم واقع بشی، بدون اینکه ظلمی بهت وارد بشه.
امشب به مناسبت 10 امین سالگرد تاسیس شرکت، مدیر عامل عزیز تصمیم به دعوت از همکاران برای صرف شام در یک رستوران کرده بودند.
دوست نداشتم برم. اما چون خودش بهم زنگ زد، گفتم زشته و خلاصه رفتیم.
نکته اول اینکه قرار بود ساعت 8 اونجا باشیم که تقریبا ملت ساعت 9 اومدند! حالا ما حرص می خوردیم که داریم 10 دقیقه دیرتر می رسیم و کاش زنگ بزنم بگم 10 دق دیرتر میام و ...!
نکته دوم اینکه، واقعا کمتر جایی اینقدر احساس تنهایی و غربت و ناراحتی داشتم، تا آخرش این ماهیچه های صورت به زور خنده رو روی چهره ام نگه داشتند! کلا بودن در جمع من رو خسته می کنه، خیلی هم خسته می کنه و معمولا اگر بعدش وقتی برای خلوت خودم نداشته باشم اعصابم به هم میریزه.
آدم های خوبی هستند اما حس نمی کنم که از جنس من باشند. کلا فاز من باهاشون فرق داره.
در علم کامپیوتر مبحثی وجود دارد به نام "محاسبات ابری" یا "Cloud Computing".
اساس کار به این صورت است که شما مثلا پردازش سنگینی رو از طریق بستر اینترنت بر عهده یک سرور قدرتمند که شما توان محاسباتیش رو اجاره کردید، می گذارید و حالا فارغ از اینکه این درخواست پردازش سنگین توسط یک موبایل ساده ارسال شود یا یک کامپیوتر خانگی، پردازش انجام شده و نتیجه نهایی برای شما ارسال می شود.
به این فکر می کردم که اگر آدم بخواد واقعا برای رسیدن به یک هدف، مثلا پیشرفت شغلی، خرید خانه یا ماشین، ازدواج و ... . بشینه و خودش بخواد فکر کنه و برای گرفتن تصمیم درست و همه جانبه، تمام پارامتر های موثر رو تاثیر بده، واقعا از عهده یک انسان خارجه! اینجاست که فکر می کنم بشه گفت توکل هم یه جورایی شبیه به محاسبات ابری هست.
من کاری ندارم این کار انجامش چقدر سخته، من توکل کردم، کار رو به خدا سپردم و الان هم خروجی رو لازم دارم.
توان محاسباتی این سرور ابری هم بستگی به درجه توکل خود شخص داره.
از خودم بگم...واقعا نمی کِشم تمام پارامتر های اطرافم درباره کار و زندگی شخصی و آینده کاری و ... بشناسم و مدیریت کنم.
من از عهده خیلی از کارها بر نمیام، حالا یعنی باید برم بمیرم؟! یعنی خدا هیچ راهی برای بنده اش نزاشته؟ غیر قابل قبوله!
خدایا! خودت که می دونی نمی تونم، می دونی که معترفم به ضعفم، بیا و خودت کفیل ما شو.
خدایا! من رو به خودم بشناسون.