❞ اینجا حدیث نفس می گویم ❝

معرفی نکنید

آقاجان وقتی بهتون میگن مورد مناسب معرفی کنید قرار نیست هر کسی که میشناسید رو همینطوری معرفی کنید!

مورد دادن حضرت مادر رفته میگه از در داخل نمیومد ! چه وضعشه خب، حداقل یکم خودتون از ابتداییات دو طرف بپرسید بعد به هم معرفی کنید!


۰۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۰۹ ۲ نظر
محٌـمد

بازبینی کد

توی برنامه نویسی مفهومی داریم به نام Refactoring.

که شامل‌پروسه ای هست که برنامه نویس کدهای که قبلا نوشته شده و بعضا کار هم می کنه مورد بازنگری و بهینه سازی و‌مرتب سازی می کنه.

گاهی اوقات یک کد خیلی خوب نوشته شده در زمان خودش، اما شما هیچوقت نمی تونید حدس بزنید که اگر همین کد رو یک ماه دیگه بازنگری کنید ممکنه به چه راه حل های خلاقانه تر یا متوجه چه باگ های مخفی بشید که آینده برنامه رو تهدید می کنند.

گاهی اوقات لازمه که رابطمون رو افرادی که اطرافمون هستند و یا کسی که دوستش داریم و ظاهرا این رابطه هم داره کار می کنه رو Refactor کنیم. 

۰۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۵ ۵ نظر
محٌـمد

مقدار پیش فرض

گاهی اوقات که میخوام خوندن کتابی رو شروع کنم این سوال ذهنم رو مشغول می کنه که حالا اگر اینو خوندم چه استفاده ای ازش می تونم توی زندگی واقعیم داشته باشم.

این سوال در صورتی که اصل حیات رو بر زندگی این دنیا قرار بدیم فقط یه جواب داره اونم اینکه خب ارزشش رو نداره. واقعا خیلی از چیزهایی که می دونیم یا هستیم توی این دنیا یا کاربرد ندارند یا با توجه به مختصات زمانی و مکانی و محیطی امکان استفاده ندارند، پس من چرا خودم روی برای داشتنش خسته کنم ؟!

ولی اگر حیات اصلی رو بهشت ابدی فرض کنیم، اونوقت میشه جواب درست و قانع کننده ای به این سوال داد. 

ما برای این دنیا خودمون رو آماده نمی کنیم، برای دنیایی آماده میشیم که در اون به هر میزان که رشد کرده باشی می تونی بهره ببری. این رشد ممکنه گاهی از خوندن یک رمان ناشی بشه که عملا شاید هیچ کاربردی در این حیات نداشته باشه اما باعث بشه بتونی احساس جدیدی رو تجربه کنی یا یک ذهنیت متفاوت رو بتونی تجسم کنی. 

۳۰ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۲۰ ۴ نظر
محٌـمد

مناعت طبع یا چی ؟

خدایا چرا اینقدر زود یاس و ناامیدی منو میگیره، چرا زود بیخیال میشم... دهنم سرویس شد، تا بهم میگن بهت نمیدیم رومو میکنم اونور و میرم یه گوشه کز می کنم. 

چرا من نمی جنگم خدا، اسمش چیه این؟ مناعت طبع یا چی ؟ آخه آدم که با یه نه پا پس نباید بکشه، اعصابم از خودم‌ خورده...

یه بار ولی خوب نشونم دادید، گفتم دیگه امسال دیگه نمیرسم اربعین اما امسالم رسیدم ، اما من چقدر زود نا امید شدم، بعدشم چقدر خاک به سرم شد.

الان چی اما ؟ باز دارم پا جای قبل میزارم، زود نا امید میشم. میگم خدا نمیده، پس منم نخوام، فایده نداره خواستن من، بهرحال که نمیدن. سخته واسشون!

۲۶ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۰۳ ۱ نظر
محٌـمد

اینطوری طور

شاید گاهی اوقات بهتر باشه تصمیم هایی که گرفتنشون برای خودتون سخته رو به عهده دیگران بزارید... اینطوری میشه پیش رفت.

۲۳ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۳۶ ۴ نظر
محٌـمد