یکی از چالش هایی که دوست دارم برای خودم تعریف کنم اینه که توی یه دوره های منظم، یه سری پیش فرض های خودم رو بزارم روی میز و با دلیل و منطق بکوبمش توی دیوار!
بعد بگردم دنبال پیش فرض صحیحِ جایگزین.
یکی از چالش هایی که دوست دارم برای خودم تعریف کنم اینه که توی یه دوره های منظم، یه سری پیش فرض های خودم رو بزارم روی میز و با دلیل و منطق بکوبمش توی دیوار!
بعد بگردم دنبال پیش فرض صحیحِ جایگزین.
یه لیست تقریبا ده تایی شماره از دوستم گرفتم که بعضی هاشو خودشم رفته بود خواستگاری اما به دلایلی نشده بود.
حتی یک مورد هم قبول نکردند که بریم و یه جلسه حرف بزنیم. از همون پشت تلفن درباره کارم میپرسن و میگن مشورت کنیم و خبر میدیم. فرداش که زنگ میزنیم یا میگن قصد ازدواج نداره یا میگن میخواد درسش بخونه یا ... .
الان من چیکار کنم :|
به این فکر میکردم که تمام این سالها اگر از اول اصلا تصمیم به ازدواج نداشتم و بهش فکر نمی کردم الان کلا توی زندگیم بیشتر پیشرفت میکردم!
مثلا به جای اینکه پولم رو برای خانه پس انداز کنم همون موقع که پراید 20 تومن بود یه پراید میخریدم و همه سرمایه ام رو میکردم ماشین.
الان هم ماشین داشتم هم ارزش پولم حفظ شده بود!
یا خیلی چیزای دیگه که فقط به این دلیل ضرر کردم که فکر میکردم همین روزها میتونم ازدواج کنم و سر و سامون بگیرم. زهی خیال باطل.
کلا دوره ای شده که مجردی فکر کنی و زندگی کنی بیشتر و سریعتر پیشرفت میکنی.
از این میسوزم که پس انداز کردم برای ازدواج و در عرض یکسال همه داراییم یک سوم شد، مثل یخ آب شد و من هیچکاری نتونستم بکنم.
حالا میری خواستگاری میگن ماشین داره؟ خونه داره؟ چقدر سرمایه داره؟ و اونوقت من بگم چقدر پس انداز دارم؟ در عرض یکسال قیمت رهن دو برابر شده! خب مگه یه آدمی مثل من که تقریبا 90 درصد پولش رو پس انداز میکنه چقدر میتونه توی یکسال جمع کنه که الان قیمت ها باید دو برابر و سه برابر باشه؟!
هیچی دیگه، فکر کنم اینطوری پیش بره حتی تا آخر عمر پول دو متر قبر هم نداشته باشیم.
و این قضیه خیلی باعث ناامیدی و ناراحتیم شده. خانواده هم که کلا درک نمیکنن و اصلا توی یک دنیای دیگه ای هستند.
دوره ای شده که بخوای مجردی زندگی کنی خیلی بیشتر میصرفه، با همه گناهانش حتی... باز هم از اینجایی که هستم بهتره.
زکات عقل، تحمل جهل دیگران است .
زکات عقل، تحمل جهل دیگران است ..
زکات عقل، تحمل جهل دیگران است ...
زکات عقل، تحمل جهل دیگران است ....
زکات عقل، تحمل جهل دیگران است .....
زکات عقل، تحمل جهل دیگران است ......
در یک سرمایه گذاری جدید، همزمان جهت حذف عادت پول جمع کردن مثل کلاغ، اقدام به خرید یک میز دنیته به مبلغ یک میلیون تومن و یک صندلی دی ایکس ریسر به مبلغ سه میلیون و هشتصد هزار تومان کردیم. (البته صندلی رو چون تخفیف 20 درصد بهاره خورده بود تشویق شدم بخرم وگرنه به قیمت اصلی نمی خریدم)
حس خیلی بدی دارم که اینقدر پول برای صندلی هزینه کردم اما دوست دارم به جای اینکه ذهنم رو از خرج کردن بترسونم دنبال راهی باشم که درآمد بیشتری کسب کنم و بتونم پول چیزی که دوستش دارم رو در بیارم.
و این عادت تلاش برای پیشرفت با پول خرج نکردن، به جای پول درآوردن، عجب عادت بدی است!
یک پروژه جانبی توی شرکت قراره بگیرم که به دلایلی نمیدونم چرا با مدیرم صحبت نمی کنم که چقدر قراره از اون پروژه گیرم بیاد!
دیروز آخر وقت رفتم پیش مدیر و پیشنهاد دادم که برای پروژه مارکتینگ که به صورت استارتاپی من و یکی دیگه از بچه های شرکت داریم روش کار میکنیم، یک بلاگ راه بندازیم و تولید محتوا روی اون دامین مورد نظرمون برای اینکار داشته باشیم.
مدیرمون میگفت سعی کن دوستت رو هم هل بدی، اینکه اینکارا رو خودت پیگیری میکنی خیلی خوبه و سعی کن خودت مسئولیت کامل همه جنبه های این پروژه رو بر عهده بگیری.
گفتم دارم تلاش میکنم ذهنیتم رو از حالت کارمندی در بیارم و درباره دوستم هم میدونم و میدونید که درگیر مشکلات شخصی هست که روی کار قطعا تاثیر گذاره و متاسفانه من نمی تونم در اینباره باهاش حرف بزنیم و ازش توقع بازدهی بیشتری داشته باشم چون بهرحال در مقام کار خواستن ازش نیستم و نمیتونم تحت فشار بزارمش.
هنوز میز و صندلی جدید که سفارش دادم نرسیده اما همین میز فعلی رو فکر کنم بعد از یکسال! تمیز و خلوت کردم حسابی و همچنین یک ایده نورپردازی با ریسه LED رنگی دور میز پیاده سازی کردم که خیلی از نتیجه کار در شب راضی هستم و جلوه قشنگی به میز کارم داده :)
_ یکی از مهمترین دلایلی که اینکارو کردم این بود که بتونم بیام اتاق پایین و خب کمی رفع عادت کنم.