یه زمانی فقط کافی بود یکی یه بسته چیپس یا پفک بهمون بدن، تمام وحودمون رو خوشحالی محض فرا می گرفت، انگار که دیگه هیچ غمی توی عالم نداریم!

اما الان، هر اتفاق به ظاهر خوشحال کننده ای که بیافته، دیگه نمی تونه منو گول بزنه و الکی خوشحالم کنه.

اگر ماشین بخرم، تک تک روزهایی که واسش رنج کشیدم رو به خاطر میارم، و به یاد خواهم داشت که چقدر در آینده برای همین ماشین رنج خواهم کشید. پس دیگه خوشحال نمیشم. چون میدونم اینا همش الکی هست، هیچ خوشحالی محض نیست، همش با درد و رنج و الم همراه هست.

می دونم همین خوشحالی یه جا توی جونم در میاد.

کاش یکم مثل قدیما خوشحال میشدم!