❞ اینجا حدیث نفس می گویم ❝

۳ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

حس حضور

پریشب خواب مادرم رو دیدم، برای بار دوم بود که اینطوری خوابش رو میدیدم و با چشمای خیس بیدار میشدم...

از اون خواب ها که حس اش باهات توی بیداری هم میمونه...

خواب خاصی نبود، همینطور که توی اتاق کم نور ام روی تخت خوابیده بودم مادرم رو دیدم که در رو باز کرد و اومد توی اتاقم و یه بالشت گذاشت پایین اتاق و دراز کشید، همین؛ و من واقعا حضورش رو حس کردم... و این حس حضور اونقدر زیاد بود که توی خواب و بیداری داشتم التماس میکردم که نرو... و بیدار که شدم داشتم گریه میکردم....


۱۵ دی ۰۰ ، ۰۰:۱۹ ۱ نظر
محٌـمد

جلو زدن از نیاز

فکر میکنم احساس رضایت و حال خوب وقتی به آدم دست میده که داشته هات، از نیازهات جلو بزنه، ولو مقطعی...

برای مثل منی که همیشه در حال دویدن بودم، تا حالا نشده که بیشتر از نیازم داشته باشم!

۰۸ دی ۰۰ ، ۲۳:۳۰ ۲ نظر
محٌـمد

بازخورد مهمه

یه زمانی فکر میکردم نداشتن بازدید کننده برام اصلا مهم نیست، در مقطعی واقعا مهم نبود اما الان میبینم مهمه، آدم مینویسه که خونده بشه، همه نمیتونن سر تو چاه کنند.

نوشتن یعنی ابراز خودت، و وقتی خودتو ابراز میکنی دوست داری بازخوردی بگیری... دوست داری خونده بشی و دیده بشی، مخصوصا برای فرد درونگرایی مثل من.

۰۸ دی ۰۰ ، ۱۱:۴۵ ۲ نظر
محٌـمد