نمی دونم از چی باید بنویسم، اخیرا فهمیدم که این حال مزخرفی که دارم اسمش افسردگی هست.

افسردگی ناشی از کار مداوم و زیاد، همچنین استرس بالا.

دلم می خواد یه مدت به یه کار دیگه ای مشغول بشم، کاری کاملا غیر مرتبط با کار الانم، ولی پا نمی ده زندگی انگار.

فقط می دونم که اگر اینطوری برم جلو به زودی کاملا خرد میشم یا تا آخر مسیر همینطوری خواهم بود، درب و داغون و خسته.

فکر میکنم یه اتفاقی باید از بیرون بیافته و من دنبالش برم، اما خب زندگی ما اینطوری که کلا اتفاقی توش نمیافته، کلا هم خودم هم والدین محترم و طایفه همه منفعل هستند، و اینکه ما جدا افتاده هستیم!