_ تا حالا شده سینه بزنی و به دلت التماس کنی که نرم شو لعنتی! تکونی بخور آخه.

_ وقتی که بدونی که قراره بابت خوب بودنت بهت چه پاداشی میدن دیگه سخت میشه خوب بودن، همش حس می کنی داری ادا در میاری! انگار وقتی که وسط سینه زنی یهو پلاستیک های نذری زرشک پلو با بوی دلنشین از کنارت رد کنند، سخته که با همون حضور قلب ادامه بدی وقتی می دونی تهش قراره بهت نذری بدن! اون آدم خوبایی که بد میشن هیچوقت از اول هم ایمان نداشتند که واسه خوبی هاشون چه پاداشی دریافت می کنند وگرنه حس نمی کردند چیزی رو از دست دادند که بخوان بد بشن.

_ محرم امسال گند زدم.