اولین کتک مفصلی که توی دوران تحصیل خوردم اول ابتدایی بود.
معلم ازم خواست بیام پای تخته و کلمه "آب" رو بخش کنم.
من اما آب رو دوبخشی بخش می کردم و معلم اولش با خونسردی گفت که آب یک بخشه، بعد من پیش خودم میگفتم آب کجاش یک بخشه! "آ" و "بِ" که میشه دو وجه....پس من بی توجه به معلم دوبار دستم رو بالا پایین میبردم که یعنی آب دوبخشه!
کار به جایی رسید که معلم با عصبانیت به بچه های کلاس میگفت بچه ها آب رو بخش کنید... بعد همه یکبار دستشون رو پایین می آوردند که آب... یک بخش!
اونوقت میگفت دیدی؟ حالا تو بخش کن، و من باز هم با خودم فکر میکردم که بابا آبِ که میشه دو بخش! و دوبخشی بخش میکردم :)
و این شد که معلم این شاگرد خنگ که آب رو هم نمی فهمید چطور بخش کنه به باد کتک و ناسزا گرفت در حالی که فقط کافی بود بهم بگه ببین دلبندم... آب... نه آ بِ ... یعنی اون اِ زیر ب رو دیگه حساب نکن که بشه دو بخشی :)))
اینگونه بود که ما تا چیزی رو با منطق خودمون درک نمی کردیم زیر بارش نمی رفتیم، یعنی عقلمون هم نمی رسید که حداقل برای کتک نخوردن نقش بازی کنیم!
یادمه آخرش هم بهم گفت که برات یه صفر شاخدار می زارم :(
الحمدالله الان مغزم یکم به کتک جواب داده و بهترم :) یاد گرفتم گاهی نقش فهمیدن بازی کنم و پشت صحنه کار خودمو جلو ببرم :)