این پست رو در حالی می نویسم که مادرم توی بخش ICU بیمارستان به دلیل تنگی نفس بستری هست. اوضاع ریه هاش وخیم هست و زیر دستگاه تنفس داره به سختی نفس میکشه...

کرونا مستقیما ریه اش رو درگیر کرده بود و اینم که ریه هاش ضعیف بود.

الان بین زمین و آسمون هستم، مثل دیوانه ها دور خودم راه میرم و گریه میکنم به حال و روز مادرم.

فکر کنم برای اولین بار دعای توسلی خوندم که واقعا از خدا چیزی خواستم.

نمیدونم وضعیتش چی میشه، خیلی دلم براش می سوزه، خیلی مظلومانه کارش به بیمارستان کشید، همش هم از دعوای اونروز با  بابام شروع شد... آخ بیچاره چقدر مظلوم مریض شد، 2 روز فقط خوابیده بود و این بابای ما یه حالت چطوره بهش نگفت، آخرشم اگر به خاطر خودم نبود معلوم نبود الان توی چه وضعیتی می بود.

یا خدا، من مادرم رو از تو میخوام... حقش نیست اینجوری....