امروز تماس گرفتند از بهداشت و خبر دادند که تست کرونای مادرم مثبت بوده، که البته جای تعجبی هم نداشت و بیمارستان معمولا همون تست ct مثبت باشه میگن قطعا کرونا هست...

اما طرف اطلاعات خودم و بابام رو هم گرفت و گفت بزارید چک کنم نتیجه تست خودتون رو هم زنگ میزنم میگم... ما خودمون 3 روز پیش تست داده بودیم، فردای روزی که مادرم رو بردم بیمارستان.

الان زنگ زد و گفت که تست شما هم مثبت بوده و توی خونه بمونید، رفت و آمد نداشته باشید و مایعات زیاد بخورید و سعی کنید چیزای با طبع گرم و حبوبات مصرف کنید.

فکر میکنم ویروس توی بدن من و بابام اوج خودش رو همون هفته پیش گذروند. 5شنبه هفته پیش رو مرخصی گرفتم و به خاطر تب و سردرد و سرگیجه کلا خوابیده بودم اما خب فکر نمیکردم قضیه کرونا باشه چون قابل تحمل بود و ریه ام هم مشکلی نداشت. بعد از دو روز تقریبا حالم خوب شد و وضعیتم عادی شد، بابام هم همینطور.

مادرم اما این چندروز اصلا به خودش نرسید و هر چی هم بهش میگفتم مامان اینقدر نخواب پاشو لاقل یه لقمه غذا بخور، یکم آب بخور اما گوش نمی کرد، همش میگفت دهنم مزه نمیده نمیخوام دلم نمیکشه... منم از دستش عصبانی میشدم که آخه مگه بچه ای که حتما باید مزه بده که بخوری! خب پاشو یکم آب بخور 2 روز خوابیدی تکون هم نمیخوری بدنت ضعیف میشه، اما گوش نکرد تا آخر مریضی بهش غلبه کرد و الان توی ICU خدا میدونه وضعیتش قراره چی بشه...

با اینکه خیلی خیلی دلم برای مادرم می سوزه و از مظلومیت اش توی این مریضی ناراحتم این چندروز همش دارم گریه و دعا میکنم اما ته دلم از دستش عصبانی هم هستم که چرا هیچوقت به فکر خودش نبود، همیشه با عصبانیت بهش میگفتم ببین اینکه تو به سلامتی خودت اهمیت نمیدی در واقع داری به ما هم ظلم میکنی، اگر خدای نکرده برات اتفاقی بیافته نبودنت ظلم به ما هم هست... اما خب گوش نمیکرد به این حرفا ! :((((

الانم چند روزه منی که دیگه اعتقادی به دعا واین چیزا نداشتم گفتم خدایا اگر اینا جواب میده من اینارو انچام میدم، دعای توسل میخونم، زیارت عاشورا میخونم، نماز حاجت امام زمان میخونم اگر اثر در اینها هست توروخدا بهم نشون بده ... میدونم تو چطوری بازی میکنی و نیازی به اثبات چیزی به کسی نداری اما من نیاز دارم... بزار برای یکبار هم شده بگم از خدا خواستم و خدا بهم داد، همونجوری که گفته بود.