استاد پاسخ دادند که...


آنچه که نفاق و ایمان و صدق و ادعا را مشخص مى ‏کند، همین فتنه، همین کوره، همین بلاء و امتحان است، که هم نقطه‏ هاى ضعف را نشان مى‏ دهد و هم بت‏ها را مى‏ شکند و عشق‏ها را بر باد مى ‏دهد، زیر پایت را داغ مى ‏کند که نمانى و فشارت مى‏ دهد که پر نخورى و با شتاب تو را جلو مى‏ راند که در بهار و پاییز فرو نروى، که حرکت‏ها را ببینى، که چهار فصل را ببینى و هماهنگ گام بردارى.

و این بلاء یک چهره ندارد، که تمامى داده‏هاى او بلاء است.

ندادن‏ هاى او بلاء است. گرفتن و بخشیدن، محرومیت و دارایى، همه‏ اش ابتلاء است. موقعیت‏ها مهم نیست، عکس العملى که نشان مى‏ دهى و موضعى که مى ‏گیرى، نشان دهنده‏ ى عمق تو، ظرفیت تو، ایمان تو، صدق تو، کذب و نفاق و سطحى بودن توست. و تو تا ندانى که چه هستى و در کجایى، نمى‏توانى با خودت کار کنى و جلوتر بیایى.

در سوره‏ى فجر آمده که انسان، داشتن‏ها و محرومیت‏ها را معیار افتخار و ملاک اکرام و اهانت مى ‏شمارد، در حالى که تمامى نعمت‏ها و سخت‏گیرى‏ها به خاطر ابتلاء و آزمایش انسان است. این ماییم که نعمت‏ها را فقط در یک چهره مى‏ شناسیم، ولى نعمت‏ها گاهى آشکار و مشخص‏ هستند و گاهى پنهان و نهفته. أَسْبَغَ عَلَیکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً و باطِنَةً. و در نتیجه آنها که نمى‏دانند، با خدا به جدال بر مى‏خیزند: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِى اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ و لا هُدىً و لا کِتابٍ مُنیر. «1»
 ما خیال مى‏کنیم که اگر نعمتى را گرفتند، این دشمنى است.
نمى‏دانم کبوترها را دیده‏اید که چگونه به جوجه‏هایشان غذا مى‏رسانند و نوک در نوک هم مى‏کنند. و باز همان‏ها رادیده‏اى که چگونه به جوجه‏هاى بزرگترشان نوک مى‏زنند و بیرونشان مى‏کنند. راستى کدام یک از اینها محبت است و کدام دشمنى؟

امام سجاد هنگامى که اهل دنیا را مى‏دید جمله‏ هایى داشت، تا آنجا که مى‏گوید: اللهم إجْعَلْ شُکْرى لک عَلى‏ ما زَوَیْتَ عَنّى، أَوْفَرْ مَنْ شُکْرى إیّاک عَلى‏ ما خَوَّلْتَنی. «2»
 خداى من! سپاس مرا بر آنچه که مرا از آن محروم کرده‏ اى، بیشتر کن از سپاسى که من بر نعمت‏هاى تو دارم. شکر بر محرومیت بیشتر از شکر بر دارایى، این شکرى است که راه رفته‏ها دارند.
اینها که مى‏دانند اگر او با محبت مى‏دهد، با محبت بیشتر مى‏گیرد و اگر عطاى او نعمت است، بلاى او نعمت بزرگتر است و این است که شکر بیشتر مى‏خواهد. ما هنوز چشمى نداریم که محبت را در تمامى چهره‏هایش بشناسیم و سپاس بگذاریم. و این است که در هنگام دارایى مغرور مى‏شویم و به وقت گرفتارى و بلاء مأیوس مى‏مانیم ولى آنها که به‏ گفته ‏ى سیدالشهداء در دعاى عرفه با خدا، به آگاهى و عرفان رسیده‏اند، دیگر از این غرور و یأس نجات یافته‏اند: الهى إِنَّ اخْتِلافِ تَدبیرِک و سُرْعَةَ طَواءِ مَقادیرِکَ، مَنعا عِبادَکَ العارِفینَ بِکَ، عَن السُّکُون الى عَطاءٍ و الْیَأْسَ مِنْکَ فِى بَلاءٍ.