❞ اینجا حدیث نفس می گویم ❝

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

آبسرد کن

صبح با دوستم رفتیم یه گاراژ که ماشینش رو تعمیر کنه.

مسیر یکم طولانی بود و وقتی رسیدیم حسابی کله ام داغ کرده بود. از قضا چشممون به یه آبسرد کن افتاد اون گوشه، رفتیم و اندازه یه مشت آب پر کردیم (در حدی که فقط دستم خیس بشه) و زدیم به صورتمون که یهو دیدیم یه آقای مسن بسیار عصبانی که شراره های خشم و تنفر از چشماش می بارید اومد کنارم و گفت چرا از اون شیر واسه یه آب زدن به صورتت استفاده نکردی! منم که تازه متوجه اون شیر آب شده بودم گفتم عذرخواهی می کنم متوجه اون نشدم...که دیدم طرف گفت چرا متوجه شدی و در حالی که بهم پشت کرد و داشت می رفت پیش همکاراش گفت ولی نزدی چون آدم از خود راضی بودی!! و گویا پیش همکاراش هم پشت سرم بد و بیراه بهم گفته بود، اینو از دوستم که همونجا وایساده بود شنیدم.

اصلا موندم چی بگم! یعنی حساب کن ماه رمضون طرف واسه یک مشت آب سرد که ما از آبسرد کن گاراژش زدیم به صورتمون که یکم خنک بشیم اینقدر عصبانی بود و بهم هم تهمت دروغ زد که دروغ میگی متوجه اون یکی شیر آب نشدی و هم اینکه از خود راضی هستم در این حد که حاضر نشدم آب ولرم به صورتم بخوره، من اینقدر مغرورم که حتما توی ماه رمضون گرمای بالای 35 درجه باید آب سرد به صورتم بخوره تا خنک بشم!

حالا خوبه که ازش همون لحظه عذرخواهی کردم که تازه بهم این وصله رو چسبوند! زندگی با بعضی آدما از مار و سگ و شغال هم بدتره.

هیچی دیگه ... گوه بخورم دفعه دیگه میرم جایی حواسم نباشه به این جور چیزا که جایی که میشینم، یا آبی که می خورم یه وقت حق الناس نباشه که این ناس، از خود شیطون هم پست تر و نامردترن...خدا کنه چیزی گردنم نباشه وقتی می میرم وگرنه اگر اونا هم مثل این باشند که حسابمون رسیده هست.

خدا همه رو هدایت کنه.

بی شعور :|


۰۳ تیر ۹۶ ، ۲۲:۱۱ ۵ نظر
محٌـمد

خرک

تا پریشب خرک خویش لنگان به مقصد رساندیم؛ اما دیشب دیگه نشد.

مقاومت ادامه دارد...

۰۱ تیر ۹۶ ، ۱۸:۲۸ ۲ نظر
محٌـمد