❞ اینجا حدیث نفس می گویم ❝

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شخصیت شناسی» ثبت شده است

طلسم منطق

یه پادکست یک ساعته درباره شخصیت های INTJ گوش دادم و چیزای زیادی دستگیرم شده. یه جورایی ریشه خیلی از رفتارهام برام روشن شد. از جمله اینکه کمالگرایی به خودی خود توی هر کسی بوجود نمیاد.
بلکه افرادی مثل من که منطقی هستند و خیلی فکر می کنند بیشتر مستعد این هستند که به کمالگرایی گرفتار بشن.
در مواردی میگفت این قضیه میتونه باعث لوپ فکری یا حلقه فکری نامتنهایی بشه.
چون افرادی با شخصیت من، بیشتر انرژیشون رو صرف فکر کردن می کنند. این کاری هست که توش خوب هستند. و مغز می تونه به این شکل توی حلقه بیافته که مثلا یکبار همه اطلاعات رو از زاویه دید خودش پردازش کنه، بعد تاثیر این نتایج بر طرف مقابل، بعد کارهایی که ممکنه طرف مقابل متقابلا انجام بده، بعد تاثیر اون کارها دوباره روی خودم و.... این چرخه میتونه از مسیرهای مختلف همینطور ادامه پیدا کنه.
چون سیم کشی های مغز ما اینجوری هست که میخواد فقط تحلیل کنه، بیشتر هم بر اساس منابع و داده هایی که خودش تولید کرده چون این داده ها رو معتبر تر می دونه.
برای همین فهمیدم که چرا هیچوقت سر کلاس از معلم یا استاد سوال نمی پرسیدم و همیشه از کسایی که سوال می پرسیدن تعجب می کردم! میگفتم چرا وقتی که خودم با یکم فکر کردن میتونم فلان موضوع رو بفهمم باید بخوام که از یکی دیگه بپرسم!
و خب این قضیه مارو بیشتر مستعد شب بیداری و Insomnia می کنه. چون محیط های ساکت و آروم و تاریک انسان رو متوجه درون خودش می کنه و این محلی هست که میتونه برای افراد متفکری مثل من خطرناک باشه! اینکه یهو به خودت میای و می بینی نمی تونی این ماشین متفکر رو که هزارتا پروسه رو شروع کرده به پردازش شات داون کنی! قبلا هم اینجا درباره این موضوع نوشتم... اینکه گاهی چقدر شبها برام خوابیدن سخته... یک دلیلش همینه که ذهنم علاقه خاصی به فکر کردن و پردازش اطلاعات داره!
مهم نیست که اون اطلاعات چی باشه، فقط میخواد پردازش کنه، همین! و گاهی خیلی خیلی آزاردهنده هست!
گاهی دوست دارم یکی بخوابونه زیر گوشم و بغلم کنه و بگه هیسس، بسه دیگه، اینقدر بهش فکر نکن.
یا اینکه خودم بتونم با مغز برم توی دیوار شاید این واحد پردازش و محاسبه و منطق خاموش بشه!
اینه که من همیشه خودم رو باهوش ترین فرد توی یک جمع می دونم، نه از این لحاظ که واقعا باهوشترم، بلکه از این لحاظ که هیچکس مثلا من داده ها رو عمیق و همه جانبه پردازش نمی کنه. و این میشه که دوستام همیشه بهم میگن محمد توی خیلی کله شقی، وقتی روی یک چیزی عقیده ای داشته باشی اصلا نمیشه نظرتو عوض کرد!
و من همیشه بهشون میگن میشه نظرم رو عوض کرد، اما خب من آدم منطق هستم و این عقیده ام هم با یک پردازش عمیق و جامع بوجود اومده، و از اونطرف شما می خواید با چارتا دلیل ساده و سطحی من همه نتایجم رو دور بریزم! خب نمیتونم :)
و البته هم که همیشه حق با منه :)) چون واقعا کمتر کسی مثل من عمقی فکر می کنه. شاید نتیجه یک بلی یا خیر ساده باشه و با جواب یکی دیگه فرقی نکنه، اما حواب من قطعا پشتش خیلی فکر بوده (البته معمولا خخ)
خلاصه اینکه فهمیدیم کمالگرایی مان ریشه در همین تفکر منطقی و عمیقی داره که از طریقی دیگه دارم ازش ارتزاق می کنم و از طرفی دیگه به شکلی دیگه ازش رنج می برم.
سخته که بتونی دنیا رو کامل و پرفکت ببینی، اما ناقص قبولش کنی و باهاش زندگی کنی. اینه که من استاندارد هام همیشه برای همه چیز خیلی بالا بوده و هست.
اینه که میگم من هیچوقت عاشق نمیشم. نه تا وقتی که منطقم اجازه نداده باشه. و گاهی حس می کنم من مشکل دارم، حس می کنم خیلی بی احساسم و بقیه هم اینو می فهمند و قضاوت های دیگه ای دربارم می کنند.
من فقط منطقی ام! همین :(

۱۷ مرداد ۹۷ ، ۲۰:۴۷ ۱ نظر
محٌـمد
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ محٌـمد
آدم های زامبی پاداش

آدم های زامبی پاداش

چند روز پیش با یکی از دوستای قدیمی دوران هنرستان که دیگه بعد از اون هم ندیدمش و بسیار هم سخت پیدا شده بود، قرار ملاقات گذاشتم و قرار شد توی پارک همدیگرو ببینیم.

عرضم به حضورتون این دوست ما از همون دوران هنرستان مشکل داشت، یعنی از سال سوم یهو زد تو کار خالی بندی و اغراق های مافوق بشری درباره توانایی هاش و اینکه چه کارهایی می تونه توی برنامه نویسی و کامپیوتر انجام بده و هر اسمی می آوردی یه داستانی سر هم میکرد تا جایی که بچه ها همیشه سوژه اش می کردند و کلی بهش می خندیدن و هیچوقت جدی نمی گرفتندش.

ماجرا هم به همون صفت اغراق و اینکه یک زامبی پاداش بود بر می گشت، همین که میدید انتهای این خالی بندی چه پاداشی منتظرشه دیگه مثل زامبی دست به هر حرف حرکتی می زد تا بهش برسه.

من اما هیچوقت اون رو مسخره نمی کردم و در واقع تنها دلیلی هم که بعد از مدت ها مارو تحویل گرفت و حاضر شد بیاد منو ببینه همین بود که من مثل بقیه نبودم، یعنی یه جورایی باهاش همدل بودم در هر صورت و اینکه اگر هم میدیدم خالی می بنده به روش نمیاوردم و با اینکه اون موقع به جورایی توی کلاس نخبه بودم اما کاری بهش نداشتم.

خلاصه اینکه کلی از اون زمان تا حالا خاطره تعریف کرد و از کارهایی که کرده گفت؛ و من باز هم همون شخصیت رو دیدم که البته یک سری از کارها رو انجام داده بود اما چون همیشه با اغراق همراه بود کمی هضمش مشکل بود.

اما یه صفتی رو این دوست من داره که منم تا حدودی خواهانش هستم و اونم اینکه بسیار پاداش گرا هست. در واقع یک زامبی پاداش هست، که برای این که نسبت به انجام کاری انگیزه حرکت بگیره فقط کافی بود پاداش رو ببینه و تمام، هر طور بود کار رو انجام میداد به هر قیمتی که باشه.

یه جیزی درباره من وجود داره اونم اینکه پاداش هیچوقت نمی تونه ذره ای در من انگیزه ایجاد کنه. و این می تونه بعضی وقتها انسان رو دچار بی انگیزگی شدید کنه هر چند مزایای هم برای خودش داره.

پ.ن: چهره بعضی ها وقتی که پای پاداش میاد وسط خیلی شبیه تصویر مطلب میشه. صرفا جهت شناسایی!

۰۳ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۷ ۴ نظر
محٌـمد

نتیجه تست MBTI خودم

نتیجه تست MBTI خودم که تا حدود زیادی درست نتیجه گیری شده!!
شخصیت INF!

 

کلیات
INFP ها آرام ، راحت و تایید کننده هستند. آنها مطابق ارزش های درونی خود کار می کنند ، به روی ایده های نو گشوده اند اما اگر یکی از ارزش های اصلی آنها رعایت نشود ناراحت می شوند. داشتن تعصب و تعهد نسبت به آنچه به آن اعتقاد دارند بسیار ضروری است. آنها زندگی درونی قدرتمند و احساسات پیچیده دارند. گاه درک کردن INFP ها دشوار است زیرا احساساتشان اغلب درونی است از این رو نکات مهم خود با افراد کمی در میان می گذارد.
محل کار
*از مقررات ، نظم ، رویه ، برنامه و سروقت بودن خوششان نمی آید.
*نیازی به این ندارند که ارزش های خود را به دیگران تحمیل کنند. آنها ترجیح می دهند که به آرامی نظراتشان را با دیگران در میان بگذارند و آنها را متقاعد سازند.
*آنها اغلب موفق و مصمم هستند و به روشی آرام برنامه های خود را دنبال می کنند .
*اگر با گروهی باشند می توانند رهبری آنها را بدست بگیرند .
*در شرایط رقابت آمیز ممکن است با مشکلاتی روبه رو شوند .
*به استقلال و خود مختاری بها می دهند. از قطع شدن حواس خود خوششان نمی آید. دوست دارند هر کاری را که می کنند به نحو احسن انجام بدهند .
*می توانند صبورانه کارهای سنجیده را انجام دهند .
*می خواهند به خاطر کارشان مورد تشویق و تحسین قرار بگیرند .
*خودشان را با معیارهای سطح بالا مقایسه می کنند .
*از جوانب مختلف به مسایل نگاه می کنند ممکن است گاهی قاطعیت لازم نداشته باشند زیرا نمی دانند برای آنها چه چیزی اهمیت دارد .
*اگر نتوانند هدف های خود را تحقق ببخشند ممکن است مایوس و دلسرد شوند.
عناوین شغلی
*بازیگر
*معمار
*هنرمند
*آهنگساز
*مشاور
*سردبیر، ویراستار
*پزشک کل نگرا
*مفسر ، مترجم
*روزنامه نگار
*کتابخانه دار
*ماساژدرمانگر
*موسیقی دان
*حرفه درمانگر
*عکاس
*روان درمانگر
*معلم دینی
*نویسنده
*پژوهشگر
*دانشمند
*دانشمند اجتماعی
*آسیب شناس کلام
*آموزگار
ارتباط با دیگران
*به اصالت و عمق روابط بها می دهند .
*وفادار و صمیمی هستند ، نسبت به دوستان وافراد خانواده خود متعهدند .
*محطاط و ملاحظه کار هستند و با گروهای کوچک تر به راحتی بیش تری کنار می آیند.
*می توانند سرگرم کننده باشند.
*از این توانایی بر خوردارند که از دیگران مراقبت و آنها را تشویق و تایید کنند .
*از کسانی که صرف وقت کنند تا رویاها ، هدف ها و الهامات آنها را درک کنند تشکر و قدر دانی می کنند .
*اغلب به این دلیل که هم می خواهد در خلوت با خود باشد و هم علاقمند به معاشرت با دیگران هستند ، در تعارض می شوند .
*به دیگران علاقمند و پر توجهند ، اما در مواقعی بی تفاوت به نظر می رسند.
*یا در جریان کمک به دیگران غرق می شوند یا در بحر تحقق بخشیدن به رویاهای خود فرو می روند.
*اغلب تصمیم نهایی خود را با دیگران در میان می گذارند .
*می توانند نسبت به محیط خود حساس باشند ، صداهای بلند را دوست ندارند زیرا حواسشان را پرت می کند.
*شریکی را برای خود می خواهند که با ارزش ها و هدف های آنها سهیم باشد .
*در متعهد شدن محطاط عمل می کنند اما وقتی متعهد شدند، تعهدشان بلند مدت و پر دوام است .
اوقات فراقت
INFP ها ترجیح می دهند اوقات خود را به تنهایی صرف کنند. در ضمن دوست دارند با دوستان نزدیک خود به موزه ، سینما و یا به دامان طبیعت بروند. آنها از یاد گرفتن مطالب جدید لذت می برند. INFP ها به درک معانی زندگی علاقمند هستند.
پیشنهاد
*وقت بیش از اندازه صرف بررسی امکانات و احتمالات نکنید. به عمل و اقدام هم توجه داشته باشید.
*راهی پیدا کنید تا به ایده ال های خود امکان ابراز بدهید. ارزش ها ، پنداره ها و عواطف خود رابا نزدیکانتان در میان بگذارید.
*ریسک کنید خودتان و کارتان را به جهان عرضه نمایید.
*به نیاز ها و خواسته های دیگران به بهای بی توجهی به خواسته ها و نیاز های خود توجه نکنید.
*بیاموزید که حد مرزی در نظر بگیرید. بیاموزید که در مواقعی نه بگویید.
*از مسامحه کردن اجتناب کنید. به ضرب الاجل ها توجه داشته باشید.
*به تعهدات خود عمل کنید. مراقب کمال طلبی باشید.
*به جای اینکه تنها به منابع خود اتکا کنید از دیگران هم کمک بگیرید.
*وقتی مسئله ای دارید از یکی از دوستان خود بخواهید به حرف های شما گوش بدهد. اما تا وقتی حرفتان را تمام نکرده اید راهنمایی نکند.
*از کسانی که به آنها اعتماد دارید تقاضای کمک کنید. از انتظارات و توقعات بیجا دست بکشید.
*وقتی تعارض بروز می کند ، اعتراض خود رابیان کنید. اگر مخالفت های خود را روی هم انباشت کنید روزی می رسد که منفجر شود .
*به دیگران توصیه و آرامش بدهید.
*به ارزش های خود بها بدهید و بر اساس آنها تصمیم گیری کنید.
*به نقاط قوت خود و از جمله به آرمان گرایی ، همدلی ، خلاقیت ، حساسیت ، فکر کردن ، محبت کردن ، بکر بودن ، سازگاری و کنجکاوی خود بهای لازم را بدهید .

 

 

۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۹ ۱ نظر
محٌـمد