❞ اینجا حدیث نفس می گویم ❝

ریشه تمام اندوه‌ها

توقع[ ت َ وَق ْ ق ُ ]؛ عامل بسیاری از شکست ها و دل شکسته‌گی هام!

می خوام از این به بعد تمرین کنم که از هیچ کس هیچ چیز متوقع نباشم. می دونم کار خیلی سختی هست ولی باید تلاشمو بکنم.

همیشه چون از والدین توقع هدایت و راهنمایی داشتم، چون توقع حمایت و تامین امکانات داشتم، چون توقع تامین اسباب شکوفایی ام رو داشتم، چون توقع تربیت و ادب داشتم، چون توقع فلان و بهمان و ... داشتم، بد شکست‌ها خوردم و گاهی بد سرخورده شده ام! و الان به بن بست رسیده ام و می خوام همه چیز رو گردن همه بندازم جز خودم!

نباید از هیچ کس توقع چیزی داشت، جز خدا.

بهم یاد ندادن، خوب خودم یاد میگیرم.

واسم جور نکردن، خودم جور می کنم.

و ...

نباید از دوست متوقع بود؛ که هیچوقت

توی جمع مسخره ات نکنه،

بهت نارو نزنه،

باهات دورو نباشه،

کمک و حمایتشو ازت دریغ نکنه،

حواسش به تو و حق تو باشه،

تورو نردبان خودش قرار نده،

و ...

از همسر، فامیل، آشنا، بقال سر کوچه، و ... .

حالا، می خوام از این به بعد از هیچ کس متوقع نباشم جز خدا، فقط به خودش چشم داشته باشم و بس.

دیگه نمی خوام از اینکه فلان دوست رسم رفاقت رو در حقم ادا نکرد ناراحت باشم، نمی خوام از اینکه والدین برام کم گذاشتم ناراحت باشم، نمی خوام از اینکه باهام با دورویی برخورد میشه، جواب لطفمو با نامهریانی میدن، صداقتم رو مورد سوء استفاده قرار میدن و ... ناراحت باشم.

"خدایا؛ فقط از تو متوقع هستم"

توقع براند ز هر مجلست                 بِران از خودش تا نراند کَسَت

 

۱۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۷ ۱ نظر
محٌـمد

اَزِش گفتن ساز بزن، گفت چَنه ی پام تِرکیده

داشتیم با دوستم گپ زنان توی پارک از کنار یک قلعه بادی رد می شدیم که یهو دوستم گفت که "سِی اینا، شهادته ها ! مثلا"، که دیدم متصدی قلعه بادی با صدای بلند آهنگ معین رو شب شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) گذاشته بود اما ... من بی اهمیت رد شدم و رفتم ولی الان حس بدی دارم انگار که باید بهشون تذکر می دادم و ندادم.

نمی دونم شایدم نیازی نبوده به تذکر! شاید اصلا وظیفه من نبوده باشه، شاید، شاید ... بهانه زیاده ولی نمی خوام شامل این ضرب المثل بشم که "ازش گفتن ساز بزن، گفت: چنه ی پام ترکیده!"

در کل فهمیدم که شهامت نهی از منکر ندارم.

۱۵ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۰ ۰ نظر
محٌـمد

به دَرَک که چی میگن

قرآن در جزء 30 سوره المطففین آیه 29  اشاره به مورد تمسخر و استهزاء قرارگرفتن مومنان توسط کافران و عاقبت آنها می کند.

 

إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کَانُواْ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ ﴿۲۹﴾ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ یَتَغَامَزُونَ ﴿۳۰﴾وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَکِهِینَ ﴿۳۱﴾ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاء لَضَالُّونَ ﴿۳۲﴾ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حَافِظِینَ ﴿۳۳﴾ فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُواْ مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ ﴿۳۴﴾ عَلَى الْأَرَائِکِ یَنظُرُونَ ﴿۳۵﴾ هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

[آرى در دنیا] کسانى که گناه مى‏کردند آنان را که ایمان آورده بودند به ریشخند مى‏گرفتند (۲۹) و چون بر ایشان مى‏گذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل مى‏کردند (۳۰) و هنگامى که نزد خانواده[هاى] خود بازمى‏گشتند به شوخ‏طبعى مى‏پرداختند (۳۱)و چون مؤمنان را مى‏دیدند مى‏گفتند اینها [جماعتى] گمراهند (۳۲) و حال آنکه آنان براى بازرسى [کار]شان فرستاده نشده بودند (۳۳) و[لى] امروز مؤمنانند که بر کافران خنده مى‏زنند (۳۴) بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مى‏کنند (۳۵) [تا ببینند] آیا کافران به پاداش آنچه مى‏کردند رسیده‏اند (۳۶)

وقتی به این موضوع فکر می کنم میبینم که هر انسانی که در راهی قدم می گذارد قطعا چنین بلایی سرش خواهد آمد.

مهم نیست که شما از سمت چپ حرکت می کنید یا راست یا وسط...در هر صورت توسط رهروان دو مسیر دیگر مورد اتهام و برچسب زنی و تمسخر قرار خواهید گرفت و گمراه خوانده خواهید شد.

به نظرم این درس مهمی برای هر شخصی که در هر مسیری قدم می گذارد است و اونهم اینکه باید یاد بگیری که در خودت برای پیمودن راه اونقدر اعتماد به نفس ایجاد کنی که تهمت ها و تمسخر دیگران ذره ای در اراده ات سستی ایجاد نکند. باید یاد بگیری که به هدفت ایمان داشته باشی و بتونی از تمسخر و برچسب زنی دیگران به راحتی بگذری تا به مقصد برسی.

در غیر اینصورت همیشه در حال عوض کردن مسیرت خواهی بود، و هیچ وقت هم به هیچ جا نخواهی رسید.

پس بعضی وقتا فقط باید گفت : "به دَرَک که چی میگن!".

 

۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۵ ۰ نظر
محٌـمد

به تو از تو راه جویم به نشان بی نشانی

اى بى نشانه اى که خدا را نشانه اى
هر سو نشان توست، ولى بى نشانه اى
اى روح پر فتوح کمال و بلوغ و رشد
چون خون عشق در رگ هستى روانه اى
با یاد روى خوب تو مى خندد آفتاب
بر خاک خسته رویش گل را بهانه اى
اى ناتمام قصه شیرین زندگى
تفسیر سرخ زندگى جاودانه اى
تصویر شاعرانه در خود گریستن
راز بلند سوختن عارفانه اى
هیهات، خاک پاى تو و بوسه هاى ما؟!
تو آفتاب عشق بلند، آستانه اى
در باور زمانه نگنجد خیال تو
آرى حقیقتى بحقیقت فسانه اى
زهراى پاک اى غم زیباى دلنشین
تو خواندنى ترین غزل عاشقانه اى
 

بشنوید :

[ پادکستی زیبا و دلنشین به نام محدثه ]

۱۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۵۶ ۰ نظر
محٌـمد

تقطیر اهدافِ یک ذهن آبدار

می خواستم این مطلب رو زودتر بنویسم اما فرصت نشد، البته فکر می کنم الان هم دیر نیست.

قصد دارم برای سال جدید برنامه و اهداف خودم رو مشخص کنم تا شاید امسال سال پربارتری رو داشته باشم به یاری خدا. امیدوارم بتونم به تمام اهدافم برسم.

 

اهداف شخصی:

1- نمازهامو اول وقت بخونم [مخصوصا نماز صبح] تسبیحات هم فراموش نشه.

2- هر شب قرآن بخونم [هر شب حداقل 2 صفحه].

3- هر شب مسواک بزنم !

4- یک لیست سیاه از خوردنی‌های ممنوعه داشته باشم و بهش پایبند باشم [فعلا: نوشابه، سوسیس و کالباس و فست فود]

5- برنامه منظم برای ورزش داشته باشم [3 روز در هفته : دویدن یا باشگاه ورزشی یا شنا...]

6- هیچوقت سیر نخورم .

7- کمتر حرف بزنم، کمتر شوخی بکنم و کمتر جوگیر [احساساتی] بشم.

8- بیشتر مطالعه داشته باشم [هر هفته حداقل 140 دقیقه؛ حتی اگر کتاب مورد علاقه ام نبود].

9- نقاظ ضعف و قوت خودم رو شناسایی کنم و سعی در برطرف کردن یا تقویت کردنشون داشته باشم [برای شروع باید کمرویی رو کنار بزارم و شهامت، جسارت، قاطعیت خودم رو بیشتر کنم یا به اصطلاح کمی به High D ها نزدیک شوم]

 

اهداف کاری و شغلی:

1- تا پایان سال حداقل 4 پروژه شخصی برای خودم انجام داده باشم. ایده اش هر چی باشه باید بسازمش، مهم نیست چقدر ساده باشه، مهم نیست چقدر در ظاهر بدرنخور باشه، فقط انجامش بدم و تمومش کنم.

2- یک شغل دولتی یا خصوصی به صورت پاره وقت با دستمزد مناسب پیدا کنم [باید با جدیت بیشتری دنبال کار باشم].

3- حداقل 2 مطلب در ماه در وبلاگ تخصصی خودم تحت هر شرایطی بنویسم.

4- یک لیست از توانایی ها و مهارت های که در نردبان شغلی خودم برای پیشرفت باید طی کنم تهیه کنم و هر ماه اون رو بروز کنم [تا آخر این ماه اولین لیست تهیه خواهد شد].

5- برای شبکه سازی و ایجاد ارتباطات در حوزه کاری خودم تلاش بیشتری کنم، و سعی دارم سرکی به دنیای آزاد کاری بکشم.

 

پ.ن: این پست شاید به مرور کاملتر شود.

۱۱ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر
محٌـمد