❞ اینجا حدیث نفس می گویم ❝

۳۰ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

شبیه خودم

مدتی پیش ذهنم درگیر این بود که برای ازدواج شخصیتی که مثل خودمه بهتره یا برعکسش، کسی که نقطه مقابل من هست.

فکر می کنم به این نتیجه رسیدم که میخوم با کسی باشم که بیشتر شبیه خودمه تا کاملا متضاد من. کسی که میتونم دنیاش رو بفهمم و درک کنم چون مثل خودمه و دنیای خودم رو میشناسم.

وگرنه همیشه برام مثل یه غریبه میمونه که هرچقدر هم دوستش داشته باشم باز هم دلم میخواد که مثل خودم تر باشه!

میدونم که اگر مثل من نباشه برام چالش محسوب میشه و شاید امکان رشد بیشتری برام فراهم بشه اما آیا واقعا این چالش لازمه؟ اینکه بتونم با یه آدم سطحی زندگی کنم که گستردگی زیادی داره واقعا چه سودی به حالم میتونه داشته باشه.

فکر کنم تصمیمم همین باشه، یکی شبیه به خودم.

۲۷ دی ۹۷ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر
محٌـمد

هنر ظریف رهایی از دغدغه

مدتی هست که ننوشتم، راستش ذهنم زیاد توی مغزم نبود، بیشتر مشغول دنیای بیرون و روتین زندگی بود.
اخیرا به کتابی بر خوردم که حقیقتا تکونم داد. وقتی کتاب رو تموم کردم نمیدونستم نویسنده کتاب آقای مارک منسون پای سخنرانی های آقای پناهیان بوده که این کتاب رو با ایده گرفتن از اونا نوشته یا آقای پناهیان با الگو گرفتن از این کتاب سخنرانی های دهه محرم امسال اش رو تنظیم کردند!
هر چه که بود قرابت معنایی زیادی بین سخنرانی استاد پناهیان با موضوع «سبک زندگی اسلامی» و این کتاب وجود داشت.
اسم فارسی کتاب «هنر ظریف رهایی از دغدغه» معنا شده حال آنکه اسم اصلی کتاب به انگلیسی Subtle art of not giving a fuck هست.
هرچند ظاهر کتاب اینطور نشون میده که قراره بعد از خوندن کتاب کلا همه چیزو به کتف چپ خودتون حساب کنید و تبدیل به آدمی بشید که هیچی براش مهم نیست اما محتوای کتاب متفاوت تر و عمیقتر هست.
مهمترین چیزی که از این کتاب یاد گرفتم فکر کردن درباره ارزش هایی بود که بر اساس اونها زندگی میکنم و دست به انتخاب و تصمیم گیری میزنم. همچنین توضیحات خوبی در باب عمیق شدن در احوالات خود و خودشناسی ارائه کرده و تاکید خاصی بر عمل گرا بودن و دست به کار شدن داره.
چیزی که در سخنرانی استاد هم هست اینه که ما اغلب فکر میکنیم که کار یه مسیر خطی هست که از انگیزه+محرک+عمل تشکیل شده و‌هر کاری باید انگیزه اش بیاد تا تکون بخوریم.
در حالی که چیزی که استاد و همینطور جناب مارک منسون بهش میپردازند اینه که این یه خطی هست که مثل دایره بهم وصل هستند.
یعنی شما میتونید با عمل، تولید انگیزه کنید و اون انگیزه باز خودش نیروی محرک برای عمل بیشتر رو تولید میکنه و اینطوری هست که چرخ انسان به حرکت میافته!
خب باید بگم این چیزی که فهمیدم واقعا منو به عنوان یه آدم ایده آل گرا تکون داد.
توی ماه رمضون یه تمرین خوبی که انجام دادم این بود که ادای خوب بودن رو در میاوردم! مثلا الکی قرآن میخوندم و ذکر‌میگفتم سعی میکردم با خدا حرف بزنم و ادای کسی رو در بیارم که خیلی آدم خوبیه!
اما خب با پایان ماه انگار بچه ای که متوجه بشه تایر‌کمکی های دوچرخه اش باز شده ترسیدم و زمین خوردم، و فراموش شد همه چیز. :(

۲۷ دی ۹۷ ، ۲۱:۳۶ ۰ نظر
محٌـمد

تعبیر خواب دستشویی حرم

داشتم اتفاقی توی مطالب آرشیوی بلاگ می گشتم که چشمم به این پست افتاد، و خوابی که اون موقع دیده بودم و وقتی که دوباره خوندمش به نظرم تعبیرش رو الان بتونم دقیق بگم!!

شما هم اگر ماجرای سفر زیارت رفتن ام رو بخونید حتما می فهمید!!

گمونم تعبیرش رو فهمیدم. چرا من خواب هام اینطوری شده.

حالم خوب نیست :(

۲۷ دی ۹۷ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر
محٌـمد

نبزنگیدن

زنگ نزدن :))

به مادرم گفتم اصلا زنگ هم بزنن، اینا دل و توکل کنار اومدن با شرایط من رو نداشتند :)

کسی که دنبال سفره پهن شده هست بدرد من نمیخوره، یعنی من نمیخوامش... حتی اگر سفره آماده هم پهن کرده باشم.


۲۳ دی ۹۷ ، ۱۸:۲۲ ۰ نظر
محٌـمد

داماد کارمند دولت

مادرش گفته که این تک دختره و پدرش خیلی روش حساسه... گفته که پدرش دوست داره که یه دامادی داشته باشه که یه شغل دولتی داشته باشه که سر ماه یه حقوق تضمین شده ای داشته باشند!!

کاری به حقوق دولتی ندارم، ولی خیلی بعید می دونم اصلا با این طرز فکرشون بتونیم کار رو به سرانجام برسونیم!

حالا گفته با شوهرش مشورت میکنه، اگر اوکی داد زنگ میزنه امشب، اگر هم نزد که هِچ :)

ولی زنگ نمی زنه :)


۲۲ دی ۹۷ ، ۱۸:۲۲ ۰ نظر
محٌـمد